گردشگری وحشت: قتل وحشیانه خانواده مور (قسمت اول)
به گزارش وبلاگ پایگاه داده، قتل های وحشیانه پای ثابت داستان های مرتبط با پدیده های ماورایی بوده و هستند. در واقع ارواح زجر کشیده قربانیان این حوادث، ساکن مرز بین دنیای ارواح و زندگان شده و وحشت به دل ها می اندازند. این بار خبرنگاران با پرونده جنایتی مخوف و داستان تسخیر شدن یک خانه که صحنه این جنایت بوده است، همراه شما عزیزان خواهد بود.
مدت ها قبل از سر زبان افتادن داستان قاتلان سریالی و جنایت های مخوف، ماجرای کشته شدن دو بزرگسال به همراه 6 کودک در شهر کوچک ویلیکا در استان آیوا، نقل روزنامه های این کشور بود. این افراد همگی به طرزی وحشیانه در تختخواب های خود به قتل رسیده بودند. هفته های بعد از این جنایت هولناک، زندگی در این شهر کوچک دستخوش تغییر و تحولی بسیار شد. مردم نگران اکنون سبک زندگی خود را تغییر می دادند، درها قفل و بست بیشتری به خود دیده و همه مسلح شده بودند، به علاوه شب ها اعضای خانواده همه با هم در یک اتاق می خوابیدند.
از طرف دیگر گزارشگران تلویزیونی و کارمطلع های خصوصی در خیابان های شهر پرسه می زدند. سوظن به دیگران شدت گرفته بود و شایعات و داستان های خرافی دهان به دهان می چرخید. در این مدت صدها مصاحبه با افراد درگیر پرونده و حتی سکنه عادی صورت گرفت که هزاران صفحه روزنامه ها را به خود اختصاص دادند. اما واقعیت این است که با گذشت این همه سال، این پرونده همچنان حل نشده به جای مانده است و قاتل یا قاتلان ناشناس بی کیفر و مجازات به زندگی خود ادامه می دهند.
اما صحنه این جنایت در طول سالیان اخیر به شدت مورد توجه عاشقان دنیای ترس و دلهره قرار گرفته است. خانه ای که اکنون در جهت ثبت شدن به عنوان میراث تاریخی و ملی این کشور قرار داشته و از سوی دیگر، درهایش به روی تورهای گردشگری باز است.
فیلم های ساخته شده و کتاب های نوشته شده براساس این پرونده قتل، به تازگی باعث ایجاد موج تازهی از علاقه مندانی شده است که دوست دارند از داستان واقعی این جنایت مطلع شوند. حتی گروهی ادعا کردند در خلال تحقیقات خود هویت قاتل را تعیین نموده و عده ای نیز در پی جمع آوری حقایق تاریخی و مستنداتی هستند که ظاهرا قرار است صحت ادعایشان را به اثبات برساند.
اما صرف نظر از این شور و هیجان، هنوز هم تعیین نیست در دل تاریکی آن شب پر هول و هراس، دقیقا چه اتفاقاتی اتفاق افتاده است؟ قاتل یا قاتلان هرگز دستیگر نشدند و اسرار سیاه آنها تا به امروز از نگاه جامعه مخفی مانده است و بعید نیست حتی آن را با خود به گور ببرند.
اما یک چیز تعیین است، این تب لبریز از هیجان تازه باعث شده تا نام این خانه به عنوان یکی از مکان های ترسناک و تسخیر شده مورد توجه قرار گیرد. ادعایی که در خلال این مطلب صحت و سقم آن را مورد آنالیز قرار خواهیم داد.
اما بد نیست در ابتدا به سراغ ماجرای قتل برویم. در نخستین ساعات صبح روز یکشنبه ماه ژوئن سال 1912 لنا و اینا دختران جوزف و سارا استیلینگر منزل خود را به قصد شرکت در مراسم ویژه کلیسا ترک کردند که تا بعد از ظهر به طول می انجامید. آنها قصد داشتند بعد از کلیسا به تماشا مادربزرگ خود رفته و بعد از صرف غذا و وقت گذرانی با او، شب را به خانه بازگردند. اما یکی از مقتولان یعنی پدر خانواده آقای مور با خانه آنها تماس گرفته و اجازه دو دختر را گرفت تا شب را با بچه های او در منزل آنها بگذرانند. ظاهرا بعد از اتمام مراسم در ساعت 9:30 شب، خانواده مور به همراه دختران استیلینگر روانه منزل شده و در زمانی بین 9:40 تا ده شب به خانه رسیدند.
صبح روز بعد در حدود ساعت 5 صبح ماری پکهام (Mary Peckham) همسایه کناری مورها برای انجام کارهای روزانه وارد حیاط شد و در حدود ساعت هفت متوجه شد که خبری از خانواده مورها نیست تا طبق معمول به کارهای روزانه شان برسند، از طرف دیگر او متوجه شد که شرایط خانه اندکی غیر معمولی و مشکوک است.
بین ساعت 7 تا 8 او دیگر طاقت نیاورده و به سمت در ورودی منزل مورها رفت و چند ضربه ای به در زد. وقتی هیچ پاسخی نیامد او سعی کرد که در را باز کند، اما متوجه شد که در از داخل قفل شده است. مری ابتدا به سراغ مرغ و خروس ها رفت و آنها را از لانه بیرون آورد و سپس تلفنی شرایط را به برادر جوشیا یعنی راس مور خبر داد و در پی آن، این دو با یکی از مرموزترین قتل هایی روبرو شدند که هنوز پاسخی برای آن پیدا نشده است.
براساس گفته های مری و دیگر شاهدان به نظر می رسید که قتل در فاصله زمانی نیمه شب تا 5 صبح اتفاق افتاده است. ظاهرا کسی به صورت پنهانی وارد خانه شده و همه افراد حاضر در منزل را با تبر به قتل رسانده است.
راس به محض رسیدن بلافاصله به سراغ در رفته و بارها به آن کوبید و فریاد زنان، اعضای خانواده را صدا کرد. اما وقتی تلاشش با شکست روبرو شد، به سراغ کلیدهایش رفته و بالاخره در منزل را باز کرد. در این مدت خانم مری در ایوان منزل ایستاده بود.
با باز شدن در، راس با دو جسد روبرو شد که لکه هایی تیره روی لباس های خواب شان قابل مشاهده بود. او به سرعت به ایوان بازگشته و شرایط را به مری خبر داد و از او خواست تا با کلانتر تماس بگیرد. این دو جسد متعلق به لنای 12 ساله و خواهرش اینای 8 ساله بود.
بعدا مارشال شهر هنک هورتون که مدت کوتاهی بعد از تماس مری خود را به صحنه جنایت رسانده بود، باقی اعضای خانواده را در اتاق های شان در طبقه بالا پیدا کرد. قربانیان همگی زمانی که خواب بودند مورد حمله قرار گرفته و جمجمه های شان به علت ضربات تبر خرد شده بود.
جوشیا 43 ساله، سارا مونتگومری 39 ساله، هرمن 11 ساله، کاترین 9 ساله، بوید 7 و پل 5 ساله به همراه دختران استیلینگر قربانیان این حادثه را تشکیل می دادند.
اگر مایلید از باقی ماجرا و نیز داستان تسخیر شدگی این ملک محبوب دنیای گردشگری وحشت بیشتر مطلع شوید، ما را در بخش بعدی این مطلب همراهی کنید.
منبع: کجارو / villiscaiowa.com